تئوری موج الیوت می تواند برای معامله گران مانند یک رویا به نظر برسد. با قوانین دقیقی که به شناسایی اهداف قیمتی از قبل کمک می کند، به معامله گران توضیحی درباره نحوه رفتار بازارها ارائه می دهد. با اعمال قوانین، معامله گران می توانند نقاط عطف بازار را با پیش بینی حرکت قیمت تا دو رقم اعشار از دقت تعیین کنند. نمونه هایی که برای توضیح موج الیوت استفاده می شوند معمولاً نشان می دهند که این نظریه در گذشته با دقت شگفت انگیزی کار کرده است.
روابط عددی بر اساس نسبت طلایی و اعداد فیبوناچی برای شناسایی سیگنال های معاملاتی احتمالی استفاده می شود. همراه با توضیح تقریباً عرفانی در مورد اینکه چرا الیوت باید کار کند، پیروان نظریه اغلب بر این باورند که اگر استراتژی را به درستی اعمال کنند، کلید ثروت بزرگ در بازارها را در دست دارند.
در ابتداییترین سطح، ایدههای الیوت ادعا میکنند که به حرکت آشفته قیمتها در کوتاهمدت نظم میدهند. این ویژگی همچنین ممکن است بزرگترین ضعف این تئوری باشد - پیشبینیهای دقیق میتواند حس اعتماد کاذب را برای معاملهگران به ارمغان بیاورد. با توجه به این استدلال قوی که الیوت کار می کند زیرا روابط آن در طبیعت تعریف شده است و در همه چیز از برگ درختان گرفته تا هرم بزرگ در مصر یافت می شود، گاهی اوقات معامله گران جدید سعی می کنند کورکورانه از قوانین الیوت پیروی کنند، ضررهای زیادی متحمل می شوند. شاید بیشتر اوقات، فرصتهای موجود در بازار را از دست میدهند، زیرا تفسیر آنها باعث میشود باور کنند که بازار در مسیر اشتباهی حرکت میکند و به زودی برای اثبات درستی آنها، معکوس خواهند شد. اگر این مشکل برای شماست، وقت آن است که اولین قانون تجارت را به یاد بیاورید که این است که پول درآوردن مهمتر از درست بودن است.
موج الیوت بازارها را به چرخه های موجی تکراری تقسیم می کند. ایده این است که حرکت قیمت از یک الگوی تکرارشونده پیروی می کند که معمولاً از پنج موج در جهت روند اصلی و به دنبال آن یک حرکت ضد روند سه موجی تشکیل شده است. در روند اولیه، سه حرکت رو به بالا با دو حرکت اصلاحی رو به پایین قطع می شود. یک الگوی پنج موجی سپس یک الگوی سه موجی دنبال می شود و این دنباله بارها و بارها در بازارها تکرار می شود.
رفتار فراکتال نشان میدهد که بازار در بازههای زمانی مختلف رفتار یکسانی را نشان میدهد. پزشکان موج الیوت با این باور که بازارها فراکتال هستند، نمودارهای تمام بازه های زمانی را تجزیه و تحلیل می کنند و همان امواج را می یابند که در نمودارهای یک دقیقه ای و نمودارهای سالانه قرن ها رخ می دهد.
روابط فیبوناچی امواج را تعریف می کند. موج دو ممکن است 0. 618 برابر موج یک باشد و موج سه می تواند 1. 618 برابر موج یک باشد که طول آن به بالای موج دو اضافه شود تا یک هدف قیمتی ایجاد شود.
قواعد تئوری را می توان دقیقاً کدگذاری و آزمایش کرد و نتایجی که توسط کسانی که این کار را انجام داده اند گزارش شده است چندان دلگرم کننده نیست. Elliott Wave به خوبی آزمایش نمی کند و قوانین فقط یک راهنما را ارائه می دهند. برای کسانی که میخواهند تئوری را به کار ببرند، بهتر است بدانند که الیوت تنها چارچوبی برای معامله ارائه میکند. به جای تکیه بر قوانین سخت و سریع، می توانیم به آن به عنوان راهی برای تشخیص روندهای کلی نگاه کنیم.
- موج 1 معمولاً کوتاه ترین است. معامله گران می توانند از این موج برای تشخیص اینکه روند جدیدی در حال شکل گیری است استفاده کنند.
- موج 2 به طور کلی تمام یا بیشتر دستاوردهای موج اول را پس می دهد. این رفتار همان چیزی است که منجر به الگوهای نمودار رایج مانند بالا یا پایین و سر و شانه می شود.
- موج 3 معمولاً طولانی تر از موج 1 خواهد بود ، به این معنی که این حرکت است که باید بیشترین سود را به دست آورد. این امر به شما امکان می دهد تا وارد تجارت کم ریسک شوید زیرا جهت این روند مشخص شده است که موج 1 شکل گرفته و ریسک نزولی توسط موج 2 تعریف شده است. با افزودن طول موج 1 به تجارت می توان هدف تجارت را پیدا کردقیمت در پایین موج 2. این یک حرکت اندازه گیری ساده است که در تئوری بزرگتر تقارن بازار پایه گذاری شده است ، و ما اغلب متوجه می شویم که بازارها با احساس تقارن حرکت می کنند.
- موج 4 غالباً به شکل یک الگوی پیچیده مانند مثلث می شود. در دنیای واقعی ، قیمت ها هرگز در یک خط مستقیم حرکت نمی کنند. از آنجا که تئوری موج الیوت یک چارچوب معاملاتی را به جای مجموعه مطلق از قوانین خرید و فروش ارائه می دهد ، با دانستن اینکه موج 4 اغلب مانند یک مثلث به نظر می رسد ، معامله گران روند می توانند از زمان برای آماده سازی برای یک شکست از آن مثلث استفاده کنند و سفارشاتی را در اختیار داشته باشند. برای گرفتن بیشتر موج 5.
یکی دیگر از ویژگی های موج 4 این است که پایین 4 به ندرت ، اگر همیشه ، بالای موج 1 همپوشانی داشته باشد. این بدان معنی است که اگر قیمت ها به آن سطح نزدیک شوند ، معامله گران تهاجمی می توانند وارد سفارشات شوند تا سود خود را از تجارت در موج 5 افزایش دهندواد
- موج 5 غالباً جایی است که زیاده خواهی های سوداگرانه رخ می دهد. این جایی است که بازارها به سطح بیش از حد یا بیش از حد می رسند و در آنجا می مانند. نوسان سازها در این موج خوب کار نمی کنند و وقتی معامله گران می توانند موج پنجم را در یک نمودار مشاهده کنند ، باید از سیگنال های تولید شده توسط شاخص های سنتی جلوگیری کنند.
- به دنبال الگوی پنج موج که در جهت روند آشکار می شود ، یک حرکت پیشخوان سه موج انجام می شود.
- موج A مانند هر یک از امواج دیگر ، به پنج موج جداگانه تقسیم می شود. معمولاً مشاهده ساختارهای موج کوچکتر در این مرحله از بازار آسان است. ما همچنین ممکن است سنگین تر از حجم عادی را ببینیم زیرا برخی از سرمایه گذاران به دنبال فروش سهام خود هستند و معتقدند که به بالای بازار نهایی رسیده است. سایر سرمایه گذاران و بازرگانان در تلاشند تا غوطه وری را خریداری کنند زیرا انتظار دارند روند از سر گرفته شود. اگر موج الیوت همانطور که انتظار می رود بازی کند ، خریداران DIP پاداش می گیرند.
- موج B معمولاً روی حجم نور رخ می دهد. قیمت نهایی این موج ممکن است از بالای قدیمی برخوردار باشد یا حتی از آن فراتر رود. به همین دلیل می بینیم که الگوهای دوتایی در نمودارها ظاهر می شوند. اوج دوم آن بالا در الگوی پنج موج بعدی که توسعه می یابد فراتر خواهد رفت.
- انتظار می رود موج C فقط یک راه حل برای حرکت روند باشد. مانند موج 4 ، زمان آن رسیده است که معامله گران تصمیم بگیرند که در کجا وارد بازار می شوند و تکمیل موج B به آنها سطح ورودی مشخصی را ارائه می دهد.
البته من استراتژی واقعی را بیش از حد توضیح می دهم ، اما حتی با این اصول ، این تئوری قابل معامله است. کتابها نوشته شده اند که قوانین را تعریف می کنند و شاید بیشتر استثنائات قوانین را بیان کنند. از شمارش موج می توان سودآوری استفاده کرد ، اما معامله گران جدید باید دقیقاً درک کنند که چرا با الیوت نیز با خطرات روبرو هستند. در پایان ، این تکنیک ها با تعدادی از عوامل فود ارائه می شوند که توضیح می دهند که چرا همیشه در زمان واقعی کار نمی کنند.
در قدیم ، معامله گران به تازه واردان صنعت توضیح می دهند که شما باید در سمت راست نمودار تجارت کنید. نمودارهای قیمت زمان را با قدیمی ترین تاریخ در سمت چپ نمودار نشان می دهد و زمان موجود توسط فضای خالی در سمت راست نمودار مشخص شده است. ما معاملات را در حاشیه سمت راست نمودار وارد می کنیم ، و عمل قیمت در زیر تعیین می کند که آیا ما در آن تجارت پیروز می شویم یا از دست می دهیم.
با الیوت، تحلیلگران بیشتر وقت خود را به مطالعه روابط گذشته اختصاص می دهند. از این رو، آنها اهداف و اهداف جایگزینی را برای آینده ایجاد می کنند، و زمانی که عمل قیمت آنطور که انتظار می رود رخ نمی دهد، به سناریوی جایگزینی اشاره می کنند که دلیل آن را توضیح می دهد. متأسفانه، ما در سمت راست نمودار معامله میکنیم و کارگزاران اجازه نمیدهند که بازبینیها برای شمارشهای جایگزین در نظر گرفته شوند.
بنابراین، با توجه به همه اینها، آیا می توان این ایده ها را سودآور معامله کرد؟برخی ادعا می کنند که می توانند باشند، و مثال انتخاب شده را به عنوان مدرک ارائه می کنند. نمونه خوب انتخاب شده نمودار تاریخی است که به خوبی کار می کند. این یک الگوی پنج موجی است که دقیقا در زمان مناسب پایین تر می شود. مشکل این نوع اثبات این است که صدها نمونه نمودار وجود دارد که ایده کار نمی کند.
موج الیوت مجموعه ای عینی از قوانین معاملاتی نیست. ایده های الیوت مجموعه ای از دستورالعمل ها را برای تعیین جهت روند و ارائه نقاط ورود و خروج واضح ارائه می دهد. اگر از این طریق استفاده کنید، می توانید سودآور باشید. با این حال، معامله با الیوت به زمان بسیار بیشتری نیاز دارد تا اینکه از یک استراتژی ساده پیروی از روند استفاده کنید. برای معامله گران پاره وقت، دستیابی به موفقیت با الیوت احتمالاً دشوار خواهد بود زیرا آنها زمانی برای اختصاص به تجزیه و تحلیل نمودار دقیق ندارند.